خادم | شهرآرانیوز؛ آرامگاه فردوسی باشکوهترین بنایی است که در دوره معاصر برای مشاهیر ایران ساخته شده است. بنای آرامگاه هیچ شاعر دیگری به شکوه بنای آرامگاه او نیست. غرض از این عظمت و شکوهْ در تناسب بودن با جایگاه فردوسی در تاریخ و فرهنگ این سرزمین بوده است. اما آنچه بر مزار فردوسی در حدود هزار سال گذشته است، خود، داستان و ماجرایی است مفصل با جنبههایی تاریخی، اجتماعی و سیاسی از آنچه در طول این ۱۰سده بر این سرزمین رفته است.
کتاب «سراینده کاخ نظم بلند» تاریخ مصور ۱۰۰ سال اخیر این بناست که به همت شهرداری مشهد، با نظارت سیدمحمد مشتاقیان، مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل رسانه این نهاد و زیرنظر محمد زائرنیا، مسئول امور مرکز اسناد، تهیه و منتشر شده است.
این کتاب از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت نخست، که ۲۵صفحه آغازین از این اثر ۱۸۰صفحهای را دربرمی گیرد، خلاصهای پژوهشی است از احوال فردوسی و داستان آرامگاه او در گذر تاریخ، که شامل پنج بخش با عناوین «فردوسی و شاهنامه اش»، «آرامگاه فردوسی»، «جشنهای هزاره فردوسی»، «بازسازی اجباری در دهه چهل» و «آرامگاه فردوسی در سالهای پس از انقلاب اسلامی» میشود. این پژوهش را کارشناسان این مرکز، لیلی رحمانی طوسی و سیده شیرین سیدی فرخد، بر مبنای شماری مقاله و کتاب تهیه کردهاند که عناوین آنها در قسمت منابع آمده است.
قسمت دوم و اصلی این اثر، شامل عکسها و طرحهایی از آرامگاه فردوسی است که به صورت تصویری، روایتی تاریخی از آن به دست داده است. نخستین عکسْ مربوط به سال۱۳۰۳ و از باغ محل مزار فردوسی قبل از احداث بناست؛ عکسی که ارنست هرتسفلد آن را ثبت کرده است. آخرین عکس نیز عکسی است از حسین شریعت که سال۱۴۰۱ گرفته شده است.
قسمت تصاویر نیز از سه بخش با عناوین «نگاه اول: بناهای ناتمام»، «نگاه دوم: بنایی که به سرانجام رسید» و «نگاه سوم: سیری در باغ ایرانی حکیم توس» تشکیل شده است.
در «نگاه اول: بناهای ناتمام»، شانزده عکس و دو طرح آمده است. عکسهای این قسمت، از سال های۱۳۰۳ تا ۱۳۱۲ هستند و مراحل ساخت نخستین بنا بر مزار فردوسی با طرحی از آندره گُدار را نشان میدهند.
تصاویر بخش «نگاه دوم: بنایی که به سرانجام رسید» با طرح کریم طاهرزاده بهزاد آغاز میشود و تا نیمه نخست دهه۵۰ ادامه مییابد. در این بخش، عکسهایی از مراحل ساخت بنای فعلی آرامگاه و مراسم افتتاح آن در سال۱۳۱۳ و نیز عکسهایی از فضای آرامگاه در فصول و سالهای مختلف آمده است.
«نگاه سوم: سیری در باغ ایرانی حکیم توس» که مفصلترین بخش است و تقریبا نیمی از کتاب را دربرمی گیرد، شامل عکسهایی است رنگی از بازه زمانی۱۳۵۶ تا ۱۴۰۱. بیشتر عکسهای این بخش، متعلق به محمد زائرنیاست.
بنا به گفته سیدمحمد مشتاقیان، مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل رسانه شهرداری مشهد، این اداره، از سال۱۳۹۵، کار جمع آوری اسناد هویت سازمانی و شهری را پیش گرفته و تاکنون حدود ۵میلیون فقره انواع سند را جمع آوری و ذخیره سازی کرده است که قرار است به مرور و به شکل کتاب منتشر شوند. پیش بینی میشود ۴۳کتاب از این دست منتشر شود که «سراینده کاخ نظم بلند» نخستینِ آن هاست.
چنان که مشهور است، فردوسی را، به دلیل عناد و تنگ نظری و سنگ اندازی یک واعظ، نه در گورستان عمومی، که در باغ خودش به خاک میسپارند. بر مزار او تا به دوره ما که حدود یک هزاره میشود، گاه بنایی بوده آباد و گاه مخروبهای که تا مرز فراموشی تمام هم رفته است.
قدیمیترین مأخذی که در آن از آرامگاه فردوسی یاد شده است، مربوط به اوایل قرن ششم هجری قمری است؛ «چهارمقاله» نظامی عروضی.
نظامی عروضی این مکان را چنین توصیف کرده است: «درون دروازه، باغی بود، ملک فردوسی. او را در آن باغ دفن کردند. امروز آنجاست و من در سنه عشر و خمسمائه [= ۵۱۰]آن خاک زیارت کردم.» این مقبره ممکن است آن بنایی باشد که ارسلان جاذب، سردار غزنوی، در زمان فوت شاعر ساخت.
این بنا بر مزار فردوسی در طول زمان تخریب و بازسازی شد، اما در برهههایی طولانی، با بی مهری، تا آستانه گم شدن و محو و فراموشی نیز رفت، چنان که نیکلای ولادیمیروویچ خانیکف، خاورشناس روس، که تابستان سال۱۲۳۷ خورشیدی از توس دیدن کرد، دراین باره نوشته است: «محل دفن فردوسی، جز به اتکای روایات، مشخص نیست. بقعه کوچکی که در زمان سفر فریزر [= مأمور کمپانی هند شرقی که سال۱۲۰۱ خورشیدی از توس دیدن کرده بود]محل قبر فردوسی را مشخص میکرد، دیگر وجود ندارد و این شاعر بزرگ زیر مزرعهای از گندم آرمیده است.»
مهمترین اقدام در دوره قاجار برای یافتن مزار فردوسی و ساختن بنایی بر آن را آصف الدوله شیرازی، والی خراسان، طی سال های۱۲۶۱ تا ۱۲۶۴خورشیدی، انجام داد. او، در نامهای به ناصرالدین شاه، اشاره میکند که آدم فرستاده و جای قبر را معین کردهاند و «پارچه سنگی از قبر باقی است» و خواستار مرمت بنای باقی مانده میشود.
آصف الدوله، در انتهای این نامه، برای تحریک امیال میهن دوستانه شاه قاجار آورده است: «این فردوسی همانی است که گفته است: 'عجم زنده کردم بدین پارسی'؛ و خدا میداند راست گفته است. حیف است قبر او در ایران معلوم نباشد!» او بر مزار، سنگی گذاشت و اتاقکی ساخت، اما مدتی بعد از کار برکنار شد و نتوانست کار خود را تمام کند. بدین ترتیب، چند سال بعد، همان بنا هم فروریخت.
در دوره مشروطه که افکار ملی گرایانه رونق گرفت، فردوسی نیز ارج مضاعف یافت. تشکیل «انجمن آثار ملی» نتیجه چنین وضعیتی بود که به ساخت آرامگاه فردوسی انجامید. در سال۱۳۰۴، محمدعلی فروغی، در روزنامه «حبل المتین»، از مردم برای ساخت آرامگاه فردوسی «اعانه» خواست.
کار در مجلس و دولت پیش میرفت؛ محمدعلی فروغی در دولت، و ارباب کیخسرو شاهرخ در مجلس، از تأثیرگذارترین شخصیتهای جریان ساخت بنایی باشکوه بر مزار فردوسی بودند. ساخت بنا با ۶۰هزار تومان اعانه مردم و مجلس، در سال۱۳۰۷، با نظارت ارباب کیخسرو شاهرخ و شعبه «انجمن آثار ملی» در خراسان آغاز شد. اما این کار به کندی پیش میرفت و گاه حتی متوقف میشد که مهمترین دلیل آن، نبود بودجه کافی بود.
به هرحال، نخست، براساس طرحی از آندره گدار فرانسوی، بنایی ساخته شد که شبیه به اهرام مصر بود و با نظر منفی انجمن مواجه شد. ایده نهایی، ساخت بنایی شبیه به بنای آرامگاه کوروش بود، به این دلیل که تصمیم گیرانْ هر دو ایشان را منشأ خدماتی تاریخ ساز به ایران و فرهنگ آن میدانستند. کار را به کریم طاهرزاده بهزاد سپردند و او، براساس همین ایده، طرحی زد که کمابیش به همین بنایی بدل شد که امروز هم سرپاست.
این بنا را رضاشاه در ۲۰مهر سال۱۳۱۳ افتتاح کرد، در مراسمی با حضور حدود ۱۰۰ تن از بزرگترین شاهنامه پژوهان و دانشمندان ایرانی و خارجی عصر. در ادامه، در تهران و مشهد، برنامههایی ذیل عنوان «جشن هزاره فردوسی» برگزار شد. سخنرانیهای ایرادشده در آن برنامهها -که هنوز هم تازه و خواندنی و تأثیرگذار است- در کتابی به نام «هزاره فردوسی» جمع آمده است.
این بنا یک بار در دهه ۴۰ بازسازی شد که با تغییراتی نیز همراه بود. کار این بازسازی را هوشنگ سیحون، معمار سرشناس، به عهده داشت.
بازپیرایی و ساخت جلوخان آرامگاه فردوسی، بزرگترین و مهمترین پروژهای است که پس از انقلاب اسلامی در این محوطه تاریخی انجام شده است. اجرای این طرح، در سه فاز و در مساحت هفت هکتار، اردیبهشت سال۱۳۹۷ آغاز شد و ۱۹تیرماه۱۳۹۹ به پایان رسید. ساخت و نصب مجسمههایی برگرفته از داستانهای «شاهنامه» و اساطیر ایرانی در مسیر بولوار «شاهنامه» و جلوخان آرامگاه فردوسی نیز از اقدامات درخورتوجه این دوره است.
* این متن با تکیه بر مطالب کتاب نوشته شده است.